اين خنده دار نيس بيشتر گريه داره
ايشون تهران بودن من شهرستان
بيچاره كلى راه از تهران ميومد شهرستان بعد من ..... ميزدم ب برق نميرفتم ببينمش يا اگه ميرفتم اينقدرررررررر استرسى بودم ك هر دفعه پرپر ميشدم و پسر بنده خدارو ميفرستادم واسم پد بخره
ايشونم ميرفتن ميخرديدن و با چهره كبود برميگشت
وقتى نامزد كرديم گف بخدا ديگه داشتم با خودم فك ميكردم اين دختره مريضى چيزى داره