اگه خاطره ای از خودتون یا اطرافیانتون دارین تعریف کنین
اول من : یبار داشتم تلویزیون میدیدم برقا هم خاموش بود احساس کردم صدای شلترق میاد سرمو برگردوندم دیدم چیزی نیست ترسیدم تلویزیونو خاموش کردم رفتم خوابیدمو پتورو تا صورتم کشیدم بالا چون احساس میکردم از پشت پنجره یکی داره نگام میکنه میدونم ترسناک نبود اما واسه من وحشتناک بود 😐😐😑😑😑😑😑😑