بعضی جنااذیت میکنن بعضیادوستن
مادرمن خیلی جن دیده همگی کمکش کردن امادوسته مادرم مگه میرفتم ازچشمه اب میاوردم توراه میزدن ابومیریختن
یبار دیگه ام اسفند ماه بود نزدیک عید شوهرم داشت دیوار خونه مادرشوهرمو رنگ میکردن با پسر داییاش ساعت 2 نصفه شب بود تقریبا من اومدم بخوابم دیگه شوهرم گفت برو تو اتاق منم یه ساعتی دیگه میام آقا زمستون بود سرد منم رو تخت نخوابیدم اومدم چسبیدم به بخاری رو زمین دراز کشیدم سرم تو گوشی بود داشتم تو اینستا میچرخیدم دقیق یادمه یهو دیدم انگار یکی خودشو پرت کرد رو تختخواب تاج تخت محکم می‌خورد تو دیوار صدا میداد منو میگی دوتا پا داشتم چهارتای دیگه قرض گرفتم با تاپ و شورتک پریدم تو پذیرایی پشت شوهرم قایم شدم بعد میگفت چته چرا اینجوری پریدی رو تخت شکوندیش میگفتم بخدا من نبودم نمیدونم کی بود دیگه خودش فهمید چیشده
خلاصه جنیان میخان بیان بخورنت😅اون آهنگ ترسناک رو پلیش کن.یو هاهاهاها😂😂😂بابا اسی احساس کردی همه همین احساسو دارن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
