یه آپارتمان کوچیک مرکز شهر ویه ماشین ویکم طلا وپس انداز جز چه قشری حساب میشه😕😁من وشوهرم تو اون قشریم😑
یه سوال برای من همیشه تو تاپیکهای مسابه این پیس میاد
اینکه چرا همیشه پولداری اینجوری راجع بهش نظر داده میشه، اونا حسرت آرامش دارن عوضش، اونا حتما شوهراشون وفادار نیست، اونا از طمع پول بیشتر حالشون خوب نیست...
من فقط پست اول رو خوندم
اسی جان من و همسرم یکی دو ساله وضع مالیمون خوب شده.از صفر شروع کردیم.یه جورایی از فقر شاید.چون حامی نداشتیم
اما الان خداروشکر هم خونه داریم چند تا چند تا هم ماشین خارجی اونم دو تا
من صادقانه بگم هیجوقت فکرشم نمیکردم بتونیم خونه بخریم.آرزوی یه خونه شیک واسه مستاجری رو داشتم چه برسه خریدنش
الانم ماهی پونزده میلیون راحت تو خونه خرج میشه چون شوهرم خیلی اهل خرید کردن و خریدن چیزای گرون و خاصه
من هر دو حالته بی پولی و شایدم الان پولداری رو تا حدی درک کردم
پولداری خیلی خوبه.خیلی
ادم تازه میفهمه چقدر همه چی میتونه راحت تر باشه و راحت تر بگذره زندگی
خوشی زده زیر دلت خواهر، ما وضعمون خوب نیست شوهرم راننده هست از صبح تا ده شب سر کاره، من علاوه براینکه کم میبینمش همش میخواد غصه بی پولی رو بخورم و حصرت همه چی به دلم بمونه، تو حداقل خودش نیست پولش هست برات خودت میتونی بر ی تفریح
فازت چیه.چی زدی
من الان یادم اومد..مثلا زمانی که خونه شوهرم بودم هردفعه چیزی میخواستم باید چندماه صبر میکردم آخرم معلوم نبود بخره یا نه البته شوهر من بی پول نبود ولی بلد نبود چجوری از پولش استفاده کنه تنبل بود و کار نمیکرد وگرنه اگه کار میکرد در حد معمول یه زندگی عادی رو میتونست اداره کنه..خلاصه اینکه اون موقع حتی ماهی یه بار بیرون میرفتیم یا غذا از بیرون میگرفت انگار دنیا رو بهم دادن ولی الان که خونه مامانمم حداقل هفته یه بار بیرونیم.البته مامانمم پولدار نیست ولی حداقل خیلی خیلی بهتر از شوهرمه..اون موقع برام عادی بود الانم عادیه..چون ما آدما بنده عادت هستیم زود به هرچیزی عادت میکنیم از فقر گرفته تا ثروت بیماری گرفته تا سلامتی..همین مسافرت که گفتی مثلا اون موقع اگه هر دوسه سالی یه بار میرفتیم سفر همون عالی بود الان به نظرم سالی 3بار رو باید آدم بره...البته در اون حد پولدار نیستیم که بخوام به سفر خارجی فک کنم هاااا همین ایران گردی هم برام جذابه😂😂😂😂
من نمیخوام پز بدم
ولی وضعمون نسبت ب بقیه ی فامیلامون بهتره
