من خونم طبقه 3 هست بدون آسانسور مجبورم بمونم خونه مامانم که آسانسور داره
دیروز رفتم خونمون که لباس همسرمو اتو بزنم بعد پله و اتو حتی نتونستم خم شم جوراب بپوشم از درد . اشکام از درد بی صدا میریخت پایین شوهرم پام کرد بیچاره از ترسش گفت دیگه نیا وقتی انقد درد میکشی
مگه چقد پول داریم هر روز غذا حاضری بخوریم و شوهرم از صبح 5 میره تا 11 شب بگیم خونرو تمیز کن چون پدری پس باید سختیشو هم بکشی مگر اینکه کارگر داشته باشیم