مادربزرگم به شدت پسر دوسته تنها دخترشم مادر منه که فاصله سنیشون خیلی کمه یعنی ققط مادر بدبختمو میکوبه و ازش توقع داره فقط یه نمونه بگم تصادف کرد و پاش شکست مادرم سه ماه تمام شب و روز ازش پرستاری کرد و کارش ول کرد حتی از نظر مالی شدیدا به مشکل خوردیم و چیزی نمونده بود اخراج بشه اخرش گفت کاری نکرده برای من خواهرام بودن😐 الانم مریض شده مامانم هر سری رفته کاراش کرده ولی نمونده پیشش تا اینکه بیمارستانی شده شب اول که هیچکس نیومد شب دوم داییهام اومدن مامانممم بود تمام مدت خودشم سنش بالاست ومریضه و دستش به شدت درد میکنه گریه میکنه از درد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
حالا مادربزرگ من چند سال پیش پاش شکسته بود .خاله هام فقط سر میزدن بهش .کاری براش نمیکردن .خواهر من طفلک میرفت ایزی لایفش میکرد .رختخوابشو میشست و ....اخر سر هم وقتی همسر خواهرم جوون فوت کرد حتی خاله هام برای هیچ مراسمش نیومدن