بعداینکه همسرم رفت کربلا حس کردم خیلی ساده ام...اسمسی گله کردم‌،حالابرگشته اما...

اطرافیانت رو اونجور که هستن بپذیر و خیییلی با سیاست و با زبون نرمشون کن ، هر مردی اگه ذره ای حس کنه که زنش خودشو بالاتر بدونه هر کاری واسه درآوردن حرص اون زن انجام میده چه برسه به زبون آوردن این حرفا ،به قول اون دوستمون مشکل خود برتر بینی داری و این باعث شده نتونی قبول کنی که تو هم مشکل داری....

عزیزم خودت داری میگی حیوون جفتشو میبینه یه کاری میکنه ،ببخشید با ارز پوزش چرا این جمله رو واسه خودت نمیگی؟؟؟تو چه حرکتی کردی ؟از کربلا اومده تو فقط یه سلام سرد دادی...بهونتم اینه که کارهای گذشته تو ذهنت مونده که اینجوری کرد اونجوری کرد....

من تجربه این کارو داشتم البته به صورت طولانی مدت یعنی دو سه ماه فقط اعتماد به نفس میدادم با ده روز بیست روز خسته نشدم و خدا روشکررررر جواب گرفتم....

منم پست نذاشتم که رفتار بد شوهرتون رو توجیه کنم

فقط خواستم بهت یادآوری کنم خیلی از چیزایی که ازش برای خودت یه سناریوی تلخ ساختی ماجرای روتین اکثر خونه ها و خانواده ها هست

منم خواهر ندارم تنها هم هستم بچه هم اگر داشتی مطمئن باش شرایط چندین برابر سخت تر بود چون تجربه دارم بهت میگم الان فقط خودتی و خودت با بچه باید مسئولیت و حرص و استرس یکی دیگه رو هم داسته باشی تازه آخرشم می بینی یه سری خصائص واقعا ژنتیکیه و زیاد ربطی به تربیت نداره و بچه هم عدل تو یه سری رفتاراش شبیه پدرش یا قوم پدری میشه

حالا بگذریم از اینکه کارت چند برابره استرس و مسئولیتت هم همینطور. 

کلا تفاوتش زمین تا آسمونه

خود من شهرت و موقعیت خانوادگیم تو شهرمون شناخته شده بود، ولی خانواده شوهرم یه خانواده معمولی، همین الان وقتی من میرم خونه پدرشوهرم اینا تا شوهرم بیاد خونه ما پذیرایی زمین تا آسمون متفاوته

نه اینکه وضع مالیشون بد باشه ها نه اهل خرج کردن نیستن و میشه گفت خسیسن

بارها شده رفتیم نشستیم هیچی نیاوردن تعارف کنن

اما خونه خانواده من که میریم همیشه چند رقم میوه و پذیرایی و..

 کادو دادنا همینطور کادویی که اقوام درجه چندم من برای تولد بچه م دادن از کادویی که پدر شوهر مادرشوهرم دادن بیشتر بود

سال به 12 ماه چی بشه دعوت کنن اونم به ذره غذا واسه کلی آدم بازم تاکید می کنم وضع مالیشونم خوبه ها

ولی من هرگز این چیزا رو به روی شوهرم نیاوردم

حااا فکر نکنی شوهرم شرمنده هم باشه ها نه مامانش یه املت بذاره جلومون کلی تشکر می کنه میگه از سرمون زیاده

کلا اگر بخواد از خانواده ش که یه پاپاسی هم خرجی برامون نکردن حرف بزنه جوری حرف میزنه هرکی ندونه فکر می کنه این پدر و مادر برای این بچه چه ها کردن

دیگه نمی دونن خرج تحصیل دانشگاهشم خودش درآورده

کلا به زبون آوردن اینکه بخوام بهش بگم ما بهتریم من فلانم تو چنانی خانواده من سنگ تموم میذارن مامامان تو یه رون مرغ رو برای 5 نفر آدم درست می کنه 

این حرفا جز کدورت و جز اینکه بخواد کاری کنه خودشو برتر نشون بده و منو هرجور شده خوار کنه چه ثمری می تونه داشته باشه

حالا اینا مسائل خانواده ها بود مسائل شخصیمون هم که الی ماشاءالله 

مردت رو هرچقدر کوچک کنی خودت هم کوچک میشی چون اکثرا مرد نمی تونه ببینه زن از خودش بالاتره 

وقتی ازت نقد میکنیم به نظرم بهش فکر کن نگو انگ میچسبونین خوب عزیز من شما تاپیک زدی معلومه هر کسی میاد نظرشو میگه وقتی این همه آدم یه جا بهت میگن فلان مشکلو داری بهش فکر کن نه این که انقدر جبهه بگیری ،(حالا منظورم اونایی که تند باهات حرف میزنن نیست)ولی در کل بهت حق میدم که شوهرت مشکلات زیاد داره ولی اگه بهت برنخوره باید بگم خودت هم از نظر رفتاری کاااملا مشخصه که مشکل داری، منتظر تایید شدن نباش عزیزم کسایی که میان کاملا تاییدت میکنن دلسوزت نیستن.....

گزارش منو فقط به کل نی نی یارا میده با شماها کاری نداره😂😂😂😂😂😂😂😂😂

دقیقا درسته من یه بار تازه عروسی کرده بودیم رفتیم خونه مامانم ،رو میز چهار  مغز گذاشته بودن بعد شوهرم مشت کرد برداشت ریخت تو دهنش ،بعد که رفتیم خونمون من گفتم عزیزم چرا اونجوری خوردی من خجالت کشیدم ریختی تو دهنت وایییی اینو که گفتم انقد بهش برخورد گفت به تو ربطی نداره من مگه بچه شیر خوره ام که اینارو بهم میگی هیچی دیگه بعد از اون تا سه چهار سال خونه مامانم هیچی نمیخورد شاید باورتون نشه ولی بعد از اون یاد گرفتم تو کارش دخالت نکنم هر ببخشید غلطی کرد کرد برام مهم نباشه....فقط تا تونستم بهش اعتماد به نفس دادم که الان دارم ثمره اشو میبینم شکر خدا ،،

من چون تجربه هام تقریبا مثل ثنا واسه همین دلم میسوزه

در کل هر دوتون به نظرم پیش یه مشاور خبره برید

چون هردومشاوره لازمین

و متاسفم که منم بگم اگر بخوام بی طرفانه نظر بدم باید بگم  یک جور  خودبرتر بینی و ذره بین گذاشتن رو هر عیب کوچیک دیگران از چیزاییه که تو تاپیکهای متعدد از شما دیدم

دوست من این رو بدون کسیکه ذره بین روی عیوب دیگران میذاره از عیوب خودش غافل میشه

من خودم طعم تلخی زندگی رو چشیدم

همین الانم دارم با خیلی از مشکلات دست و پنجه نرم می کنم

حس درد و تلخت رو درک می کنم  ولی تجربه بهم اینو میگه این حس تلخ رو داری سر چیزای الکی وارد زندگیت می کنی من نه از نزدیک شما رو می شناسم نه شوهرت که بخوام جانبدارانه نظر بگم

نه دشمنی با شما دارم فقط حرفی که هرکسی اومد و گفت حالا یکی تندتر یکی نرمتر همه فقط اینو خواستن بگن

دوست من عیب فقط از طرف مقابل تو نیست

آینه چون عیب تو بنمود راست

خودشکن آیینه شکستن خطاست

ببین  شما مشاوره هم که بری تو بحث شناخت درمانی میگه همه پیش قضاوتها رو بذار کنار به جای اینکه فکر کنی الان منظور فلانی از این حرف چی بود دقیقا به سوالش جواب بده

چرا فکر نمی کنی از دوست داشتنش باشه که نمیخواد تنها باشی

اگر بی تفاوت بود و اهمیت نمیداد که حتما میومدی میگفتی شوهرم یک ذره شعور و احساس و غیرت نداره که زنش یه هفته تو خونه تنهاست

ببين عزيزم قبل از اينكه بخواي از دستم ناراحت شي يه نگاهي به عضويتم كن ببين من قديمي هستم و براي بار اوله دارم تو تاپيك شما نظر ميدم ولي كم و بيش در جريان زندگيتون هستم... نظرم اينه كه همونقدر كه همسرتون ايراد داره شما هم داريد امكان نداره يه طرف خيلي خوب باشه يه طرف بد...

مطمئنم پاي حرف همسرتون هم بشينيم بهش حق ميديم

اگه نميتوني جدا شي واقعا برو دكتر روانشناس مدتي مشاوره بگير براي ارامش خودت اول تا يه ذره ريلكس شي

بعد بتوني به همسرت هم كمك كني....

خيلي جاها فقط خودت مقصر بودي ولي توذهنت همش اونو مقصر ميكني.... به حرفام فكر كن