کل خانواده شوهرم عادت دارن سر زده میان،اصلا هم کاری ندارن ساعت چنده،البته خیلی کم میان ولی همونا رو هم سر زده میان،من دانشجوام یه دخترم دارم که کلی ریخت و پاش داره،امروز تا ساعت سه بیمارستان بودم بعدشم که اومدم دخترم کلی بد قلقی کرد تا بخوابه،ساعت شیش بود که از بس خسته بودم نتونستم پاشم خونه رو جم و جور کنم یکم خوابیدم تا هفت،دیگه پاشدم داشتم تو ذهنم برا خونه برنامه ریزی میکردم که امشب فلان کنم فردا فلان که در زدن،تا برادرشوهرم و جاریمن،منم پتو متو تو دست و پا جارو هم نزده بودم،کلی چی دخترم ریخته بود،خیلی استرس بهم وارد شد،خب چرا ده دیقه قبلش نمیگین دارین میاین،اینقدر استرس گرفتم😥
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
از مهمون سر زده متنفرم اگه بخوام تا در خونه کسی هم برم قبلش هماهنگ میکنم سرزده ر ...
واقعا
من خونه خواهرمم میرم حتما حداقل ۲۰ دیقه قبلش خبرش میکنم،بابا شاید طرف تو یه شرایط نامساعد باشه
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤
راستش خندم گرفت به حالت..اشکال نداره .واسه همه پیش میاد فقط طوری که به دربگی دیواربشنوه بگو من ازمهمون سرزده خوشم نمیاد....ولی خدایی جاریت چقدر به ریشت خندیده...خخخ
مادر شوهر منم اینطوری میاد تیکم میندازم ولی گوش نمیده حس میکنم میخواد فضولی کنه ببینه خونم تمیزه یا نه ورگرنه چیزیشون میشه ازخونه دارن راه میفتن زنگ بزنن حالا از روز قبل پیش کش,شمام اینطوری برو خونشون
وقتی شعور ندارن چرا براشون استرس میگیری تو هم ریلکس باش
چاره ایم نداشتم ولی لحظه اول هول شدم،زشتیش به اون پتوها بود😂دخترم سیب خورده بود بقیشو انداخته بود قشنگ جلوی پای برادر شوهرم بود برداشتمش
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤