من یک برادر دارم ازدواج کرده هم هست یه بچه هم داره اما هنوزم که هنوزه خرجی خونشو از پدر مادرم میگیره از پدرم یکم حساب میبره بعدش میاد به جون مادرم میوفته اینا براش کار درست میکنن تا از بیکاری در بیاد سر هر کاری میره دو روز نشده میاد بیرون میاد به پدرمادرم میگه ایشالا بمیرید من راحت بشم داد وهوار میکنه مادرم خیلی شکسته شدم منم باردارم همیشه نگران مادرم هستم میگم تحویلش بدین میگه بدتر میشه زنداداشمم بدتر از داداشم میاد توروی مادرم میگه من بابت اینده خیالم راحته زندگی دارم منظورش همون خونه و زندگی مادرم اینا هست خیلی ادم بی چشم و رویی هستن خیلی عصبی میشم گاهی اوقات چیکار کنم خسته شدم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خیلی بیشعوره اصلا ابرو حالیش نیست فقط یا باید بمیره یا بره زندان
چی بگم والا.خدانکنه مرگ واسه کسی آرزو نکنیم .انشالا که سرش به سنگ بخوره و آدم شه.بخدا بجا مامان بابات باشم کلا میزارم میرم جایی که دستش بهمون نرسه تا ادب شه
وقتی دیدین کفتارها خوشحالی میکنن،بدونین یه شیر کشته شده...حاج قاسم، روحت شاد و راهت ادامه دار...شادی روح شهدا صلوات
اون که دنبال زندگی خودشه اونم مقصره رفته بودن یشهر دیگه سرکار بخاطر زنش اومد بیرون زنش گفت من اینجا نمیمونم زنش میگه من خیلی دوسش دارم فقط دنبال پول پدر مادرمن بهش میگیم برو طلاق بگیر میگه من که دوسش دارم درست میشه در اینده
اصلا ابرو حالیش نیست پدرم باز تو روش وایمیسه ولی مادرم کاری از دستش که بر نمیاد اونم موقع هایی که ما ...
برادرت از اونایی که از بچگی به همه خواسته هاش با گریه زاری و دعوا رسیده....راهش اینهکه پدر و مادرت نباید از دعواهاش بترسن یه چندبار بی محلی ببینه میشینه سر جاش