تو یاداشت های جعبه ابزار گوشیم ادامه زندگی ناممو نوشتم برا هر صفحش رمز عبور گذاشتم شوهرم نتونه بخونه یکی از صفخه هارو الان نمیتونم واکنم نمیدونم رنزو ججوری زدم کسی راه حل داره
روز قیامت خدا پشت میزش نشسته نامه عمل منو میبینه عینکشو درمیاره یکم چشاشو میمالونه میگه بیا بغلم توف به این سرنوشتی که تو داشتی😢😞😞