2733
2739
اخه میگی یدونه زد دوتا زدم گازش گرفتم اون صحنه رو تجسم میکنم که شوهرت هاج و واج مونده الانم غش کردم ...

خخخخ اره یعنی هنگ کرده بود اخه من قبلا خیلی آروم بودم 

خدايا شكرت که خوشبختم ❤️😍😍


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
سر یه موضوع الکی بیرون بودم گفت چرا گوشیتو جواب نمیدی و اینا گفتم نفهمیدم عصبانی شد نه تو از قصد ای ...

هییییچوقت جلوهیشکی باهم بحث نکنین حتی اگه حق باشماس.بایداون لحظه بزنی ب عذرخواهی وسکوت بعدا پدرشودربیاری

چشم ها راباید شست....جور دیگر باید دید
هییییچوقت جلوهیشکی باهم بحث نکنین حتی اگه حق باشماس.بایداون لحظه بزنی ب عذرخواهی وسکوت بعدا پدرشودرب ...

فکر نمیکردم پاشه بیاد خونه عقب عقب میرفتم گفتم بذار توضیح بدم شررررق زد زیر گوشم 

البته بعدش میگفت رفتم در مغازه گریه میکردم خیلی هم عذر خواهی کرد ولی خیلی غرورم شکست


یک عدد لپ چالی هستم😊   (کاربر تقریبا قدیمی😁)
2740

یه روز مامان بزرگم خیلی غر میزده بعد مثل اینکه یه یساعتی هی تند تند حرف میزده بعد بابابزرگم میزنه تو گوشش دیگه ساکت میشه .مامانم یجوری تعریف میکرد غش کردم از خنده ولی قدیمیا بیچاره ها خیلی میساختن با شوهراشون  

مثل خنده نوزادی که غرق خواب است،   مثل بوی خانه کاهگلی پس از باران  ، یا کشیدن نقاشی روی شیشه بخار کرده،   مثل پیدا کردن جای خالی در اتوبوس با یک بغل خستگی  ، صدای موج دریا در شب  ، بوسه‌های ناگهانی  ، چای تازه‌دم قند پهلو توی استكان کمر باریک  ، یا مثل دستان گرم مادر بزرگ  ، دوست داشتنت همین قدر شیرین است 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687