2733
2734
عنوان

دیشب داداشم بهم گفت دوست پسر داری😭

| مشاهده متن کامل بحث + 7415 بازدید | 155 پست
خونه که به اسم من نیست به اسم پدر شوهرمه.پدرشوهرم پول زمین رو قبلا از شوهرم گرفته بعد شوهرم خونه ساخ ...

پس بهتره چن سال دیگه شرایطتتو تحمل کنی تا پسرت بزرگتر بشه

البته الانم میتونی پسرتو بزاری مهدکودک و عادتش بدی

اولش خیلی سخته ولی بلاخره باید ازت جدا بشه 

ولی بازم خودت بهتر میدنی عزیزم 

سرنماز برات دعا میکنم عزیزم خودتم سعی کن ارتباطتتو با خدا قوی کنی بهت آرامش میده 💜

استارتر تاپیکاتو خوندم...خیلی شرایط سختی داری عزیزم..امیدوارم خدا بهت آرامش بده و زندگیت پر از موفقی ...

مرسی دوست خوبم بابت هم دردیت ودعای قشنگت.شرایط درس فعلا ندارم.درسو داشنگاه نیاز به پشتوانه داره که من ندارم و بچه ای دارم ک کسی برام‌نگهش نمیداره درسمو ادامه بدم

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



مادرم پسرمو نگه نمیداره الان یه مدته دارم میرم باشگاه یک ساعتو نیم میزارم میشش اینم زنگ‌میزنه اونقد ...

عیب نداره پر رو باش. بگذار زنگ بزنه. اصلا بگو چرا اینقدر زنگ میزنی منم آدمم کار دارم. گاهی هم به خنده بگو اون روزا که منو به این آقا شوهر میدادین فکر این روزهامو نمیکردین. با خنده و روی خوش همه حرفاتو بزن. تو دلت نریز نگذار غمباد بشه بعدا ده سال دیگه بیست سال دیگه هزار دور از جون مرض میاد سراغت. تو کار خودتو بکن گوشتم به حرفای مامانت سنگین کن. اوقات تلخیم کرد بگو مادره عیب نداره. بگذار بگه. 

نمیدونم کی بهش حرفی زده بود همش‌بهم‌میگفت با ماشین در میشی بیرون با دوستات میگردی شب نشینی میکنی.بخد ...




خب بیا همش در میشی اعصابشو خورد میکنی دیگگگگ...یبارم بخاطر دل اون دیواری وپنجره ای چیزی شو


اه رعایت نمیکنی که

دخترم سالم بیا بغلم من برا بودنت جونمو دادم روحمو دادم مامانی عاشقتم  
2731
پس بهتره چن سال دیگه شرایطتتو تحمل کنی تا پسرت بزرگتر بشه البته الانم میتونی پسرتو بزاری مهدکودک و ...

مهد هم ثبت نامش کردم هزینه هم دادم اما نرفت هرکار کردم.گیر نمیکرد تاخودم بودم که هیچی همینکه سرم پناه میشداونبالم گریه میکرد زنگ میزدن بیا هیجی دیگه نبردمش مهد

2740

کم کم که یکساعت یکساعت بچه به دور از مادر موندن رو یاد گفت بگذارش مهد و با فراغت برو دنبال یه کاری یا حرفه ای. نگران هیچیم نباش اونا کارشونو خوب بلدن. اولین بار نیست که بجه وابسته میبینن. خواهشا الان یه عده نیان بگن وای مهد فلان و بهمان. هیچ طوریم نمیشه دختر من از هشت ماهگی رفته مهد چون کارمندم و مجبور.

تا بحالم چیزی پیش نیومده شکر خدا.

دلتو یه کم بزرگ کن و به داد خودت برس که هیچکی جز خودت نمیتونه کمکت کنه. همین بچه که اینقدر هراسانی براش، دو فردای دیگه پدرشو به تو ترجیح میده چون پیش اون رفاه بیشتری داره. پس توام به فکر رفاه و ارامش خودت باش.  

کم کم که یکساعت یکساعت بچه به دور از مادر موندن رو یاد گفت بگذارش مهد و با فراغت برو دنبال یه کاری ی ...

مهدم بردمش نمیموند نزدیک ۳ ماه .از بس اذیتشون کردو هیچ جوره باهاشون راه نیومد دیگه قبولش نکردن

مهد هم ثبت نامش کردم هزینه هم دادم اما نرفت هرکار کردم.گیر نمیکرد تاخودم بودم که هیچی همینکه سرم پنا ...

ببر به مهد دیگه. براشون توضیح بده که شرایطم طوری نیست که به راحتی بتونم وسط روز بیام و ببرمش. همین مهد دختر من به نادرهای خونه دار زیاد زنگ میزنن که بچه فلانه و بهمان اما دختر منو حتی پیش اومده که با مریضی هم نگهداشتن چون میدونن که محل کارم دوره و نمیتونم هر دقیقه بیام‌. از اول به مهد تفهیم کن که این بچه باید اینجا بمونه. چون من مشغله دارم. اینو بهشون بگو تا هر دقیقه دست به تلفن نباشن. 

چرا همون اول این ازدواجو قبول کردی😖؟؟؟خب تو هم ازدواج کم چطور اون دوس دختر داره و تو باید تنها زندگی کنی؟؟

ک داند ب جز ذات پروردگار ک فردا چ بازی کند روزگار؟!                دلیل عضویتم سوال از حس ششم بود ک قسمت نشد هنو😐🤕                    
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687