2737
2739
عنوان

دلتنگی برای همسر و سرد شدن

863 بازدید | 49 پست

سلام دوستای خوبم... تو تاپیکای قبل مشکلاتم با همسرم و متاسفانه خیانتهای چتی همسرم تو اینستا و شخصیتش ک فوق العاده آدم مهربون و بامحبت و با اعتقادی بود رو توضیح دادم 

اینکه روشهای مختلفی برای برگشتش به زندگی رو امتحان کردم و خیلی بهش محبت کردم...اما عوض نشد و به کارای اشتباهش ادامه داد ...

به گفته مشاورم که چهارشنبه رفتم پیشش گفت دیگه باید ازش فاصله بگیری و سرد بشی و هرچی هم دیدی به روش بیاری...

دیشب که هیئت بود دیدم انلاینه و با یه دختری به اسم بنفشه درحال حرف زدن ، خودم اکانت و رمزشو دارم و میتونستم بخونم ..

بهش پیام دادم که داری باهاش حرف میزنی و خلاصه یه دعوای جدید که با لحن بدی گفت پاشو برو خونه بابات صبح تکلیفتو تو دادگاه مشخص میکنم ...

خلاصه که با وساطت خانوادم و خانوادش دوباره برگشتم و سرد برخورد میکنم و اونم همه ش عصبانی میشه چرا اینجوری رفتار میکنی درحالی ک من کاری ک مشاورم گفته رو دارم انجام میدم ، خیلی هم خبره ست ...

اما دلم خونه دلم میخواد محکم بغلش کنم و بگم هیشکیو جز اون دوس ندارم ، بگم نذار روزی بیاد دلتنگ آغوشت باشم ... 

خیلی داغونم ، دلم پر میکشه واسه روزهای قشنگ و پرعشقی ک داشتیم 

وقتی به اون روزا فکر میکنم دیوونه میشم ...

نمیدونم به سرد بودنم ادامه بدم یا نه 😔💔

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
خدا بهت صبر بده چقد ناراحت کننده س درکت میکنم میفهمم چی میکشی

واقعا خیلی سخته 

خیلی عاشقش بودم حاضر بودم هر کاری کنم براش

وقتی به این فکر میکنم روزی کنارم نباشه گریه امونم نمیده 😭

بپرس چرا اینکارو‌میکنه

میگه من دیگه قافیه رو باختم به هیچکدوم از چیزایی ک میخواستم نرسیدم خدا رو هم دیگه قبول ندارم 

واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم به زندگی امید پیدا کنه

2738
هرچی مشاورگفته گوش کن

انجام میدم ولی خیلی سختهههه خیلی 

وقتی ازم میپرسه دیگه دوسم نداری ، میخوام داد بزنم من عاشقتم ولی هیچی نمیگم بهش و اونم میگه میدونم دیگه منو نمیخوای ...

واقعا خیلی سخته  خیلی عاشقش بودم حاضر بودم هر کاری کنم براش وقتی به این فکر میکنم روزی کنارم ...

منم شوهرم با دختر عمش چت میکرد و الانم میکنه 

دوساله دارم تحمل میکنم چون دل کندن برام سخته یه بار میخاشتم جداشم دلم داشت میترکید هرشب گریه و ضجه 

دلتنگ خونه و شوهرم بودم تازه من کتکم میخوردم فحش و تهمتم بود امانتونستم جدابشم پای عشقم وایسادم 

الانم رمز گوشیشو ندارم گوشیش با لمس انگشت باز میشه 

میتونم شبا بازش کنم وقتی خوابه اما یکساله پیگیرش نیستم چون میدونم وقتی گوشیشو ببینم چیزی جز سردتر شدنم بوجود نمیاد عشقم کم شده فقط دارم زندگی میکنم 

ترس از دست دادن زندگی دیوونم میکنه فقط تحمل میکنم

کاری نمیتونم بکنم حتی درستم نمیشه اخلاقش


یه روزی حال منم خوب میشه
منم شوهرم با دختر عمش چت میکرد و الانم میکنه  دوساله دارم تحمل میکنم چون دل کندن برام سخته یه ...


خب پس چیکار کنیم

منم همینجوریم ... اونقدر بغض میکنم گریه میکنم یاد خاطراتمون میفتم 

ینی همینجور ادامه بدیم ...

اینجوری که خودمونم از بین میریم ... 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  18 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  19 ساعت پیش
توسط   یکتا۸۳  |  2 ساعت پیش