شعور خودش رسونده
دیدش بگو من شما رو مثل مادرم دوست داشتم.اصلا ازتون توقع نداشتم.تو جمع هم بگو تا شوهرش بفهمه چه بی شرمی کرده
من با مادرشوهرم ۷ماه قهر بودم.بهم تهمت دزدی زد(بعد نذاشته بود دامادا.عروسا.شوهرش بفهمن.الکی گفته بود نمیدونم چش.کلی ادم واسطه شد ما رو اشتی بده و شوهرمم گفت دیگه خرف گدشته نزن.منم گفتم نذاری حرف بزنم نمیام.خلاصه تو جمع باهاش حرف تمیزدم پدرشوهرم گفت بابا چطه ناراحتی؟گفتم چون مادر بهم ایطور گفت،
قیافه پدرشوهرم😤😤😤😤😤
قیافه مادرشوهرم😣😣😣😣😣
قیافه من😁😁😁😁😁
خیلی از شوهرش میترسه همونجا مجبور شد ببوسم و عدرخواهی کنه