نمی دونم از کجاش بگم.... بغض تو گلوم حتی به اشک تبدیل نمیشه.... اون زن یک شیطانه. یک شیطان که مادره.... همسره... اما به شوهرم ابراز علاقه کرده..... امروز از وقتی فهمیدم دارم دیوونه میشم...
من یک زنم ...یک زن قوی که همه چیز دارم ...عشق... محبت... سرسختی...احساسات... غم... ترس....شادی.... نشاط...ناامیدی ...زن بودن ساده نیست...مادر بودن داستان نیست... من خودم می خوام داستان خودم رو بنویسم ...پس قوی می مونم و ادامه میدم 😇
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.
به شوهرم گفته دوستت دارم می خوام باهات باشم... با اینکه شوهرم میگه ازش متنفرم و پشیمونم که دیشب باهاش رفتم اما دلم آروم نمی گیره بغضه تو گلوم
من یک زنم ...یک زن قوی که همه چیز دارم ...عشق... محبت... سرسختی...احساسات... غم... ترس....شادی.... نشاط...ناامیدی ...زن بودن ساده نیست...مادر بودن داستان نیست... من خودم می خوام داستان خودم رو بنویسم ...پس قوی می مونم و ادامه میدم 😇