چند هفته پیش یه شب یکی باتری ماشین چندتا همسایه ها رو دزدید
شکایت کردن و از دوربین مدار بسته خونه یکی از همسایه ها پیداش کردن
امروز دیدم سر و صدا بلند شد رفتم رو بالکن دیدم دست یکی دستبنده سه تا پلیس دارن کتکش میزنن اعتراف کنه😔 خیلی صحنه بدی بود
یکیشون همچین به دزده سیلی زد من دردم اومد😢😔 خیلی دلم سوخت😔
هیچ وقت دلم نمیسوخت همش میگفتم حقشونه میخوان دزدی نکنن برن کار کنن زحمت بکشن پول دربیارن ولی وقتی با چشمم دیدم ...
😞😞
خوبش کردن
فکر کنم اجازه ی زدن نداشته باشن
هر کاری دو سر داره از یه طرف خودش مقصره و از طرفی جامعه هم مقصره که شرایط مناسب واسه شکوفایی اون آدم رو به وجود نیاورده و اون آدم رو به اون سمت هل داده
چون همسر من یه پلیسه وقتی از جنایت هاشون میگه ها ادم قلبش وایمیسته باید پدرشو دربیارن
اره منم دیدم اصلا جیگرم کباب میشه کتک.میزنن خیلی بده تو بازداشتگاهم.میزننشون
پسرهمسایمونو اشتباهی گرفته بودن اینقد زده بودن طفلی رو مادرش همش.گریه میکرد بعدش بردن یه ماه زندان بود اخر سر فهمیدن اشتباه گرفتن ازاد شد
اجازه زدن ندارن می تونه شکایت کنه دزده و واقعا هم دادگاه به نفعش میشه😶
اون بنده های خدایی که کتک میخورن قانون رو بلد نیستن و نمیدونن میتونن شکایت کنن
یبار ی نفر انگشترمو دزدید..چون میدونستم چقدر پول لازم داره ودستش تنگه هیچی نگفتم..بخشیدمش
