از همدردیت ممنونم. اتفاقا امروز تازه از بیمارستان مرخص شدم. نمیخواستم داستان سقطم رو بنویسم. ولی امروز فکر کردم شاید به درد اونایی که قراره سقط کنن بخوره.
خوش به حالت که جنین فریز داری. من که باید دوباره از سر خط شروع کنم. دقیقا به قول شما واسه لحظه به لحظه این احساس مادری اشک میریزیم. من بالا سر بقایای دفع شدهام نشستم و سوگواری کردم. مسخرهاس میدونم. ولی تنها کاری بود که اون لحظه آرومم میکرد.
امیدوارم همه چشم انتظارا به زودی فرزند سالم و صالح قسمتشون بشه. من و شما هم همین طور 🙏🏻🙏🏻🙏🏻