اولین باری که....

اولین خاطره غم انگیز زندگیم 6سالگی ازدست دادن بابام بود😢  

7سالگی دبستان؛ اولین خاطره مدرسه اولین روز مدرسه با یه کشیده مامانم ک عقل ازسرم پرید رفتم مدرسه 

اول راهنمایی؛  نامزدی وعقدم  

دوم راهنمایی ؛متاهل شدنم😢

سوم راهنمایی ؛باردارشدنم ومادرشدنم 

مشکلت هرچیزی که هست ارزش غصه خوردن نداره

برو باشگاه بخند بگرد برقص شوخی کن شاد باش

گور بابای همه دشمنات ولشون کن

هیچ چیزی ارزش ناراحتی نداره

چرا انقد زود

و امروز؟

خیلی طولانیه گلاره اما از طرف من هیچ مشکلی نبود اون کلا من واسش اهمیت نداشتم 

جوری که از وقتی رفتم حتی به پیام هم نداد 

فقط غصه همینو میخورم

خداروشکر که مثل من نیستی پس

خواهر من ولش کن لیاقتتو نداشته ک دنبالت نبوده غصه نخور بمیرم برا دلت

به یه ورت ولش کن حق و حقوقتو بدا اگر مرد تشدیف داره بعد بره گمشه سگ خر الاغ نره خر یابو

آخه سارای عزیز خودت یادمه این مشکل  رو واست پیش امده قبلاو تو هم خیلی واست مهم بود 

مرسی عزیزم

هروقت یادم میفته تو تمام این یکسال یکبار به پیام نداد یادش دقم میده 

میخواست بگه دومین بار حاملم  

اولین خاطره ای که همیشه یادمه مال پیش دبستانیمه . یه معلم داشتیم خانوم فرید منش من عاشقش بودم روز آخر تو حیاط زار زار اشک میریختم و نمیتونستم ازش جدا بشم . 

اولین خاطره دانشگاهم روز ثبت نام بود من آبجوش رریخته بود رو پام و با پای باند پیچی شده رفتم واسه ثبت نام . 

اولین خواستگارم رو هم یادمه اصلا تو فاز ازدواج نبودم وقتی اومدن خونمون منم انگار مهمون معمولین صاف رفتم نشسستم کنارشون نیشم هم تا بنا گوشم باز بود البته بچه نبودم ولی کلا فاز فکریم تو ازدواج نبود . 

اولین جمله عاشقانه ای هم که از  شوهرم یادمه روز خواستگاری بود که به پدرم گفت من عاشق لبخند دخترتونم و قول میدم تو زندگی تمام تلاشم رو بکنم که این لبخند همیشه رو لبش باشه 

اولین بار که حامله شدم پوچ بود البته بدون آمادگی قبلی و فقط در حد آزمونو خطا بود که خوب اصلا نم یارزید و اذیت شدم 

اولین تکون بچه ام رو هم چند هفته پیش تو دلم حس کردم که با هیچ حسی تو دنیا قابل مقایسه نیست . 

تا بقیه اولین ها فعلا خدا نگه دار

خیلی خس خوبیه ب حق روزای عزیز دامن همه ی منتظرا سبز بشه

خداروشکر میگذره با دوتا بچه ویه نی نی توراه خوشحالیم بچه هام هستن همین