خانوما توروخدا ی کم همفکری کنید
پارسال به خاطر همین قضایا کلی دعوا شد کارمن به روانشناس کشید.داشتم دیوونه میشدم
توقع دارن توی همه مهمونی ها باشی.همیشه در دسترسشون باشی.احتمالا جایگزین خواهرشوهرم باید باشم ک همه کاراشونو میکرد.چون مامانش خیلی سرپا و همش یا مریضه با برای جلب توجه خودشو به مریضی میزنه
من روزی هزاربار خداروشکر می کنم که خونه جدا دارم نظر من اینه با این که مستاجریم ولی دیگه اعصابم راحته ارامش دارم
به نظرتون اگه حق انتخاب مسکن رو محضری ازشوهرم بگیرم وبرم خوبه؟
خب استارتر وقتی میدونی بری اونجا شوهرت دیگه کار نمیکنه چرا میخای بری؟
آخه چاره دیگه ای دارم به نظرت؟نمیتونیم جای دیگه ای بریم.اینجایی هم ک هستیم کلی به اجاره اضافه کرده ک ما ازپسش برنمیایم.شابد اگه خانوادش تحت فشار قرار بگیرن ی کاری بالاخره واسه پسرشون بکنن
نمیدونم مخم دیگه کار نمیکنه
شایدم چششون ب این دوقرون طلای منه.میگن زنش ک داره بره بفروشه خونه رهن کنن
خونہ ی مادرشوھر خر است ھمین
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
