من تو دوران مجردیم با هیچ پسری دوست نشدم و این از افتخاراتم هست
نه ی دوست بود البته دختر
من نفرین نکردم
فقط از دستش ناراحت شدم باهاش شوخی کردم یادم نیست چی گفتم گفت دارم برات همون موقع گفتم ببخشید فکر نمیکردم ناراحت بشی شوخی کردم شرمنده
بعد از نیم ساعت ی گوله برف درست کرد ی سنگ بزرگ گذاشت وسطش زد زیر چشمم خدا رحم کرد تا ی هفته ده روزی زیر چشمم کبود بود