يه نفر از دوستان زنگ زده برا خاستگاري، بعد مامانم گفته نه كوچيكه اونم اصرار كرده كه نه حالا بزارين بيايم... مامان هم گفته بزارين با باباش حرف بزنم.
بعد ما هم جوابمون مثبت بود، امروز طرف زنگ زده ميگه تو فاميلتون دختر دارين برا پسرم؟
مامانم گفت نه موردي نداريم، بعد حال خواهرمو پرسيد و خداحافظي كرد، يني چي؟
بعد مامانم دوباره زنگ كه ببخشيد چن سالشونه پسرتون؟ گفت ٢٨، بعد دوباره مامانم گفت باباش ميگه والا شناختي نداريم، گف اره ديگه تا زير يه سقف زندگي نكنن نميشه فهميد اخلاق كسي رو... و بعد خداحافظي كرد
نميفهمم اگه خواهرمو نميخاست چرا باز زنگ ميزد؟
اگه ميخواد چرا چيزي نگفت!!!!!