عزیزم ابنو تعریف کردم که بدونی همیشه سخت تر از شرایط خودت هم هست و ناراحتیت کم بشه
بخدا شدید درکت میکنم
میدونم وقتی یهو تو ذوقت میخوره چطوری میشه
من دو سال نه لباسی که دوس داشتم میتونستم بپوشم، نه غذایی که دوست داشتم می خوردم، دیگه سورپرایز کردن شوهر که اصلااااا
بنظرم پاشو برو امشب مهمونی، دیگه هم به شوهرت چیزی در این مورد نگو، یه دفه فرداشب یه جشن خوشگل بگیرین