بچه ها دیروز قبل خاب داشتم لباس عوض میکردم شوهرم گف بیا اینجا پشت لباستو ببندم وقتی رفتم دست گذاشت رو شیکمم گفت خانومم تپل شذیا حسابی بعد خندید گف خانوممونم داره گوشتی میشه خودش باشگاه میره و ورزشکاره بعد بع خنده گف بعد زایمان باید خانومما رژیم بدم منم عصبی شدم گغتم اگه تو نوزده سالگی قبول نمیکردم بچه ی پسر بیست ساله رو به شکم بکشم اینطور نمیگفتی اونم گف بی جنبه نباش من تپلی تا دوس دارم به شوخی گغتم خودت اخلاقمو میدونی ولی من ترسیدم گغتم نکنه از هیکل من خسته شذه چون خوذش بدنساز هستش و ترسیدم نظرتون چیه خانوما