بچه ها دیروز قبل خاب داشتم لباس عوض میکردم شوهرم گف بیا اینجا پشت لباستو ببندم وقتی رفتم دست گذاشت رو شیکمم گفت خانومم تپل شذیا حسابی بعد خندید گف خانوممونم داره گوشتی میشه خودش باشگاه میره و ورزشکاره بعد بع خنده گف بعد زایمان باید خانومما رژیم بدم منم عصبی شدم گغتم اگه تو نوزده سالگی قبول نمیکردم بچه ی پسر بیست ساله رو به شکم بکشم اینطور نمیگفتی اونم گف بی جنبه نباش من تپلی تا دوس دارم به شوخی گغتم خودت اخلاقمو میدونی ولی من ترسیدم گغتم نکنه از هیکل من خسته شذه چون خوذش بدنساز هستش و ترسیدم نظرتون چیه خانوما
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
علی؟!!!!! همسر عزیزتر از جانم💖 خداروشکر میکنم که تورو با من آشنا کرد.. خداروشکر میکنم که همسرم شدی و دنیامو زیباتر کردی.. خداروشکر میکنم که بابای پسرم تو هستی👶💗یادمه اولینبار که منو دیدی گفتی میخوام خانوم خونم باشی و من باورت نکردم..تورو از خودم روندم💔 ولی الان پنج ساله که خانوم خونتم و بابتش هزاران بار خداوند رو شکر میکنم💋بمونی برام مرد بی نظیر من🤴👸💞💞💞