۹ ماه تو حاملگی رفتم سرکار راه طولانی،،، تموم حقوقمو پس انداز کردم، گفتم یکی دوسال تو خونه میخوام بشینم یه پشتوانه ایی داشته باشم،، حالا برادر شوهرم میخواد زمین بخره یه کم پولش کم دو روزه شوهرم بیچارم کرده که پولتو فرض بده،،، آخه اونا مگه برای من چیکار کردن که من پولمو بدم به اونا آخرسم میگن برا برادرمون بوده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بگو من واسه این پولا تو اون شرایط زحمت کشیدم و نمیتونم بدم میخوام خرج خودمو بچم کنم اصلن از موضعت ...
نه کوتاه نمیام ولی انقدر امروز گریمو درآورد که نتونستم به بچم شیر بدم ،، هرچی دلش خواست گفت،، من چه جوری با سیاست باشم ،،، آخه بخاطر همین دو زار از من سرد شده فکر میکنه مت دو رو هستم