جاریم دختر خاله شوهرمه با برادر شوهرم از فرنگ اومدن یک ماهه بعد هر موقع که میان یکی از فامیل مادر شوهرم خاله ای دایی کسی دعوت میکنه مارو نمیگن فقط برادر شوهرم اینا و پدر و مادر سوهرم و خاله و شوهر خاله(که مامان بابای جاریمم هستند ) میگن مثلاروز ی که جاریم اومد همه خونه باباش اینا بودن پسر منم بود جز منو شوهرم حالا امروزم یکی از دایی ها مهمون کرده دوباره همینجور پیارسالم که اومدن اون یکی دایی همین کارو کرد در صورتیکه ما بارها به پدر شوهر گفتیم که ناراحت شدیم و اونم گفته حق دارید و از دلمون در اورده ولی دوباره که دعوت میکنند پدر و مادر شوهرم میرن انگار نه انگار حالا شوهرم این اس برا باباش داده
حالا اگه خودتون تو این شرایط بودید جاری و خانواده شوهر و جر میدادین حالا روشنفکرید اگه نمیتونی ارامش ...
من اگه جای شما بودم ناراحت میشدم ولی بهتر بود با دایی شوهرتون رفت و آمد نکنید و ناراحتی رو اینطوری نشون بدید یا اینکه یه جمله شوهرت به پدرش میگفت نه با این شدت و در کل فدای سرتون با هم دیگه برید بیرون خوش بگذرونید
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
قربون ادم چیز فهم اخه زشت نیست یه جاریو میگید یکیو نمیگید
عزیزم من کاملا درکتون میکنم و بهتون حق میدم ولی اینکه شوهرت به باباش گفته دیگه نمیام خونه تون و قطع رابطه کنه زیاد منطقی نیست ولی با صاحب مجلس سرسنگین باشین و دیگه دعوتشون نکنین .یه روشی که خوب جواب میده اینه که همین حرفایی که به ما گفتی پیش یکی دونفربگی به گوشش برسونن ..خجالت بکشه