دختر خالم بهم گفت که سطح فرهنگ خانوادتون از ما خیلی پایین تر ، کنار تو به هیچ کس خوش نمی گذره، خیلی حرف های دیگه... با اون یکی دختر خاله ام که از خارج امده قرار می گذارند میرن بیرون به من نمی گن با وجود اینکه بهشون گفتم منم خبر کنید... یکاری کرده اونیکی دختر خاله که از خاله دیگه ام هستش محل سگ بهم نمیده😢😢😢 به مامانم هم نمی تونم حرفی بزنم چون مریض بهش بگم غصه می خوره... مثل خوره تو وجودم دارم اب می شه نمی دونم چیکار کنم?
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
متاسفم واسه دختر خالت، روابطت باهاش کم کن مگه مجبوری با آدم با این طرز فکر در ارتباط باشی. اصلا چرا بهش گفتی میروند بیرون بهت خبر بدن تو خودت با دوستای خودت برو بیرون و خوش بگذرون و عکسای خوشگل بگیر بزار تو اینستا
ن زنگی نه پیامی ن خبری دختر خاله تم که از خارج بیاد یه مدت برمیگرده بعد دوباره اون یکی تنها میشه مجبوره اینبار اون بیاد سمتت بعدشم تو بکسی غیر خودت نیاز نداری.
لایک نفرمایید دوستان به غیر از استارتر عزیز و کاربر محترمی که ریپلای کردم لااقل بفهمم پستم رو خوانده اید عزیزان .زندگیِ فعلیِ من و شما در برابر زندگیِ بَعدی،بسیار کوتاه،بسیار فرعی وبسیار ریز و گذراست.همچون جرقه ای است که از آتش اجاقی بپرد و گم شود.برای آنکه در زندگیِ بَعدی تا ابد و برای همیشه در آسایش و شادی باشیم ، کافیست همین یک لحظه ی گذرای عمر این جرقه را خوب بمانیم...