ازدواج خودمو همسرم و خرید خونه و حتی سقط بچم .
برای ازدواج با همسرم همیشه خودمو تو لباس عروس کنارش تصور میکردم توی تالار در حال رقص دقیقا همون اتفاق افتاد . همیشه دوست داشتم یه خونه بخریم توی سایت دیوار خونه ها رو نگاه میکردم و میگفتم این خونه مال من بشه اینجوری میچینمش و آخرشم یه خونه خوشکل نصیبمون شد . بچمو باردار که بودم بچه دوستم سقط شد براش خیلی ناراحت شدم یه آن به ذهنم رسید نکنه بچه منم اینطوری میشه یهو این فکر برام تکرار میشد که متاسفانه سقط شد . هر وقت بی پول میشم به پول فکر میکنم میگم الان میاد اینقد به حسابم و خداییش یه پول خوبم میاد به حسابم البته من خودم پژوهشگرم . کار انجام میدم پول بعد پروژه دریافت میکنم اما گاهی که فکر میکنم طرف وسط پروژه پول میده بهم همه چی عالی میشه