خداروهزار بار شکر...
آره دقیقا شوهرای بی تعهد ما باعث شدن ما خودمونو قوی کنیمو به کسی تکیه نکنیم
ایشالا که روزبه روز موفق تر بشیو اینجا خبرای خوب بدی بهمون
مشکلات که اگه خونواده سرزنش گر و کنترلگر داشته باشی یکی از زجر دهنده ترین مشکلاشه
یکیم همین که الان خودتم داری تجربه میکنی برگشت دوباره به خونه پدری خیلی سخته،دیگه اون راحتی پوشش و سکوت خونت و استقلال و اختیارت ازبین میره
یکیم اینکه بعد طلاق شان اجتماعی آدم میاد پایین،حرفی که قاضی بهم زد و هیچوقت یادم نمیره، روم نمیشه بگم جدا شدم حس میکنم بقیه فاصله میگیرن،
خیلی باید آسه بری آسه بیای که حرف پشتت نباشه خدای نکرده
تنهایی و نگرانی از آینده نامعلوم و اینکه آیا دوباره میتونم از ته دلم کس دیگه ای رو دوست داشته باشم؟؟
من شوهر سابقمم فامیله،با اینکه یجورایی ازش متنفرم ولی میگم اگه ازدواج کنه من چه حالی میشم؟
اگه واسه اون شوهر خوبی بشه چی؟
دلم میخاد بمیره زودتر بیشتر ازین داغونم نکرده