اولین قرارمون یادمه کل دست وپام میلرزید..
بعد ازکلاسم شب بود..
برای اولین بارازنزدیک قراربود همو ببینیم...
اومدپایین در جلورو برام باز کرد..
من یه نگاه بهش انداختم رفتم خودم عقب نشستم اونم درومحکم بست رفت نشست...
گفت کجا بریم گفتم هیچجا همینجا...
در عقب رو تا اخرش باز گذاشتم تا حرکت نکنه..
خیلی آبرو ریزی کردم ..ولی اون ازهمین چیزام خوشش اومد میگفت هیچ دختری مث تو ندیدم..
تازه من بعنوان قرارنرفتم فقط رفتم بخاطر یه قضیه خودمو ثابت کنم یه چیزیرو رو در رو براش توضیح بدم..