امروز سر کار تو اداره یه وکیلی اومد نشست کاراشو انجام داد...تو سالن صندلی کم اورده بود اومده بود نشست اینجا...منم هیچی نگفتم خدایی که فک نکنه بدم اومده(گفتم حالا نگه انگار ارث اورده صندلیارو)با روی باز گفتم بفرمایید بشینید....حدود یک و نیم ساعت نشست لامصب اولش یکی دوتا جمله حرف زد...بعدش کلا ساکت شد...منم گفتم حالا بزار دوکلمه باهاش حرف بزنم زشت نباشه یه وقت...گفتم اقای فلانی از وکالت راضی هستید؟ گفت نع...گفتم مگه وضعیت وکلا چطوره؟ گفت من اطلاعی ندارم خانم...و وسایلشو جمع کرد و رفت...کلا هنگ کردم...
الان همش دارم با خودم فک میکنم من دوتا کلمه باهاش حرف زدم نکنه فکر بد کرده در موردم😕😕😕لابد گفته این دختره تو نخ منه...الانم داره در مورد پول و اینا میپرسه...ولی بخدا من کلی گفتم منظورم پول و ...نبود...ینی چه فکری کرده؟ چرا اینجوری کرد؟😰😰😰😰