چهار سال دوست بودیم با نداری و نامزدی بهم خورده قبلیش کنار اومدم فامیل بودیم عاشقش بودم بخلطرش کلی سرکوفت از مامانم خوردم که چرا عاشق یه پسری شدم که قبلا نامزد کرده,دوسال اول خیلی عاشقم بود جوری که خونوادش بهم میگفتن خوشبحالت چقد عاشقته ولی یه ساله خیلی عوض شده بود
.
هر بار که بهش گفتم برنامت واسه ایندمون چیه طفره میرفت
حالا چیکار کرده
منم غیر مستقیم میگفتم تااینکه یبار گفتم دقیقا منو واسه چی میخوای دیگه داره میشه پنج سال اونم قهر کرد و دوماه غیبش زد
لایک
عزیزم نکنه زیاد بهش عشق و توجه نشون دادی؟منم تقریبا مشکل تورو داشتم گاهی باید ازپسرا فاصله گرفت تا برات بجنگن همش دردسترسشون باشیم کاملا زده میشن
هميشه اولش خوبه
ای بابا رفته الان
بعد دوماه اومده باز طلبکاره بااینکه پا پیش گذاشته واسه اشتی ولی غرور از تک تک حرفاش میباره
دلشو زدی معلومه ازاون مردای تنوع طلبه ازدواجم کنی چشمش دنبال اینو اونه
ایشون شمارو نمیخواد
شمارو تو اب نمک خوابونده
هر چه زودتر حذفش کنید
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
