2733
2734
عنوان

غروب یه اتفاق وحشتناک برام افتاد

| مشاهده متن کامل بحث + 125690 بازدید | 944 پست

بالای درمون شیشه ست هرچی از بالانگاه میکردم خدایا چرا یه نور گوشی نمیندازه ببینه قفلو فکرمیکردم شوهرمه اما بعدم فهمیدم شوهرم نیست راه پله تاریک تاریک بود یا گوشیشو جا گذاشته بود یا معمولی بود چراغ قوه نداشت داشت تو تاریکی تقلا میکرد کلیدو تو دربندازه

گویند علی میزده صد وصله به کفشش،ای کاش دل خسته ی من کفش علی بود (میشه برای سلامتی امام زمان صلوات بفرستی)مرسی گل😍
راست میگی هیچیم نگفت تازه داشت کلیدشو عوض میکرد به شوهرم میگم شبایی که نیستی زیر بالشم چاقو میزارم

به نظرم تا میتونی  امنیت درتون رو تامین کن تا خیالت راحت باشه،  فردا از همسایهات بپرس  که همچین چیزی اونا هم داشتن یا نه  ،  اینکه که دزد از افراد ساختمون هم باشه زیاده  ، از رفت آمد  همسرت خودت واسه هیچ کس نگو  نزار بفهمن کی تنهایی یا کی نیستید. 

اینجور که میگی  احتمالش زیاده که  دزد بوده باشه 

 

آهای غمی که مثله یه بختک رو سینه من شده ای آواره    از گلوی من  دستاتو بردار، دستاتو بردار  از گلوی من از گلوی من دستاتو بردار ، دستاتو بردار      💔 جای خالیت تو قلبم یه سوراخه عمیقه ،بابایی💔                    

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

بالای درمون شیشه ست هرچی از بالانگاه میکردم خدایا چرا یه نور گوشی نمیندازه ببینه قفلو فکرمیکردم شوهر ...

مطمئن باش اشتباه بوده..فردا برید سوال کنید تک به تک 


شوهرت بگه خانمم غریبه خیلی ترسیده اگر شما اشتباهی اومده بودین بگین تا نگرانیش رفع بشه

گاهی در یک مکان تاریک هستی و فکر می کنی مَدفون شده ای اما در واقع تو را کاشته اند 🌱 “کریستین کین”

چند سال پیشا شاید ۱۵ سالم بود منو مادر و برادرم تنها خونه بودیم بابام برا کاری رفته بود سفر خونمون ویلایی بود ...در وردیش اهنی با ترکیب شیشه از داخل شب بند درو بسته بودیم نصف شب با صدای کسی ک میخاست شب بند و باز کنه بیدار شدیم ...مادرم میترسید کلا ترسوعه

یکی یه گوشه هز شیشه رو شکسته بود سعی داشت دستشو بیاره داخل برسونه ب شب بند در راهرو بازش کنه 

منم مثل این دیوونه ها پریدم تو اشپزخونه ی چاقوی بزرگ اوردم همونجور ک اورده دستشو داخل محکم زدم رو دستش 😃 اونم گفت اخ دستشو کشیدو فرار کرد تا ما برسیم بهش رفت

الان ک فکرشو میکنم میگم با اون شدت ک زدم مطمئنم دستش پاره شد چاقوشم بزرگ بود و تیز 😁

2731
من بارها اشتباه رفتم طبقاتو یا بلوکو بس که شبیه همن مجتمع مون کلید انداختم در زدم فقط یه بار یکی خون ...

😅😅😅😅اخدش میری ی جا میریزن سرت تا ثابت کنی دزد نیستی کتک خوبی میخوری

وای بچه ها من هیچوقت نمیترسیدم ولی الان میترسم😐البته شوهرمن اصلا شب کار نیست و غروبا میاد خونه اما پشتمون زمین خالیه خیلی راحت میشه وارد خونه شد

دلم بهانه دارد!                                                          تو میدانی بهانه چیست؟                                          بهانه همان است که چمدان خالی را میگذاری کنار در تا بترسد، روسرت ات را شل میبندی تا اشاره کند "بکش جلو آن بی صاحب را " بی آنکه چتر بر سرت بگیری به باران میروی تا چتر نگاهش را روی سرت که نه روی دلت نگه دارد... خلاصه برای ما فقیر فقرا که به داشتن یک کف دست مهر و محبت محتاحیم ، بهانه همان است که دلت پرواز بخواهد اما کلی هزینه بابت قفس داده باشی...                      
اخه همسایه طبقه روهم اشتباهی میاد؟من نمیدونم هی به خودم همینو میگم تا نترسم  چون شوهرم دوشب در ...

اره گلم پیش میاد ما همستیمون خانومه تو روز روشن درو اشتباهی داشت کلید مینداخت اون که تو تاریکی شب بود حتما اشتباهی اومده بود

همسرم تو تمنای منو یار منو جان منی.
2740

یه بار هم دراز کشیده بودم تو جام دقیقا بالای سرم پنجره هست..ولی خب چون خونموم ویلایی هست همه پنجره ها حفاظ دارم...خسته شده بودم برگشتم رو شکم بخوابم یهو دیدم یکی حفاظ و گرفته داره تو اتاقو نگاه میکنه...خدا کنه هیچدقت سرتون نیاد چون سکته کردم واقعا...ظاهرا متوجه بیدلر بودن من نشد چون سرم درست زیر پنجره هست بعدم داشتم با هدفون آهنگ گوش میدادم...اون آهنگی که داشتم گوش میدادم و بعد اون اتفاق کلا قطع کردم دیگه هم هیچوقت پنجره و باز نذاشتم...

درد من آرام جان دیگران است...خوش به حال دیگران 
راست میگی هیچیم نگفت تازه داشت کلیدشو عوض میکرد به شوهرم میگم شبایی که نیستی زیر بالشم چاقو میزارم

چاقو که بدتره یه وقت تو حالت ترس به آدم جنون دست میده یه کاری میکنی خدا نکرده بدتر طلبکارم میشه دزده. بهترین کار محکم کاری و احتیاطه هر راه مطمعنی که به ذهنت میرسه بکن . خانم های عزیز لطفا طلاهای بلا استفادتون رو توی بانک بزارید کافیه بدونن تو یه خونه ایی طلا هست 

دوست عزیزم انشاالله که خبره و چیزی نیست و احتمالا اشتباه اومده ولی احتیاط هم خوبه من درب خونم صد سرق ...

من خونه باشم یکی نیاد تو من خیلی میترسم اومدم به من کاری نداشته باشه😭😭من طلاهامو پیش خودم نگه نمیدارم دادم خواهرشوهرم گاوصندوق دارن مطمئنه  برام نگه میداره تو خونه فقط حلقه دارم که دستمه


بخدا بیرون میرم سوپریم میرم النگوهامو میپوشونم اصلا مشخص نیست انقد که میترسم

گویند علی میزده صد وصله به کفشش،ای کاش دل خسته ی من کفش علی بود (میشه برای سلامتی امام زمان صلوات بفرستی)مرسی گل😍
چند سال پیشا شاید ۱۵ سالم بود منو مادر و برادرم تنها خونه بودیم بابام برا کاری رفته بود سفر خونمون و ...

من اینجور موقعا ها عقلم واقعا قد نمیده...همون اولین بار هم چاقوشو دیدم ناخودآگاه جیغ شدم..حالا هی تمرین میکنم اونجور موقع ها چیگار کنم..همیشه هم یه چاقو پیشم هست

درد من آرام جان دیگران است...خوش به حال دیگران 
چاقو که بدتره یه وقت تو حالت ترس به آدم جنون دست میده یه کاری میکنی خدا نکرده بدتر طلبکارم میشه دزده ...

تو شهرکی ک ما هستیم با دستگاه میفهمیدن کی طلا داره میرفتن میدزدیدن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687