میدونم عزیزم... من فقط دلم میگیره که چرا خدا به من بچه نمیده... خب منم دوست دارم مادر بشم... همه اطرافیانم بی دردسر باردار شدن... من سی سالمه و همش باید دارو بخورم و منتظر بمونم. همش هم استرس که پس کی میشه؟ اصلا میشه؟ بابا آدمم یه حدی تحمل داره
خدا خیلی بزرگ و مهربونه . ميدونه به کی چی بده.
ولی اینکه همه چیز رو بندازم گردن خدا که زندگی بی معنا ميشه.
یکی خونه نداره بگه این چه حکمتیه. یکی بچه نداره بگه ... یکی مادرشوهرش بده بگه...
زندگی جریان داره با همه سختی ها و مشکلاتش.
بنظرم خیلی خنده داره که هر مشکل و کم و کاستی تو زندگیمان داشتیم گیر بدیم به خدا.
من این رو میدانم زندگی هیچکس کامل و بدون مشکل نیست
انشاالله بهت میده عزیزدلم . موی تنم سیخ شد یاد خودم افتادم ک بعد ای یو ا منتظر بودم تستم مثبت شه منفی شده بود زدم تمااااام وسایل خونه رو شکوندم تمام کاسه بشقابا رو از کابیت در اوردم شکوندم اصلا ی وضعی . ناامید نباش انشالله میای همینجا خبر مامان شدنتو میگی
من چهارساله دارم با بچه دار شدن میجنگم یبار پوچ . یبار دوقلو هفت ماهگی مردن یبار سقط چهارماهگی یبار خا ج عز رحمی واقعا بریدم ولی هیچ وقت نگفتم خدایا چرا
فقط گفتم میدونم تو داری امتحانم میکنی من سربلند بیرون میام وقتی دوقلوهامو ازم گرفت خواب دیدم یکیشون پاهاش فلجه از اونموقع که بیدار شدم گفتم من غلط کردم ناشکری کردم حتما قرار بود اتفاقی بیفته الانم باردارم استرس دارم همش گریه میکنم ولی چیکار میتونم بکنم هیچی فقط نشستم دارم نظاره میکنم
میدونم عزیزم..من خودمم الان سه ساله منتظربچه ام ولی نمیده شرایطمم واسه داشتن بچه اوکیه..ولی دوروبرم هستن کساییکه اصلن شرایط بچه داشتنوندارن وبعضیاشونم پشیمونن که چرا بچه اوردنو قدرشونمیدونن..اونوخت خدا به بعضیاکه حسرتشومیخورن نمیده..ادم دلش میخواد وقتی یه چیزیو ازته دل میخواد همون موقعه داشته باشش نه بعد ازاینکه حسش از بین رفت..
چون انسان اگر زیاد به دنیای که فقط مرگ پرده را بر می داره فکر کنه دیوانه می شه...
حکمت خدا..لطف خدا...خیلی خیلی خیلی بالاتر از فکر انسان است...
شما دارید خدا را باز خواست می کنید که چرا به من نمی دی..و ازش تاریخ می خواید که چرا ۸ سال پیش ندادی....
گل نازم یک مثل برات می زنم....
زن و شوهری ۹ سال تمام دعا و نذر کردن که بچه دار شدن ولی تاریخ بچه داری را مشخص نمی کردن فقط دعا می کردن دکتر می رفتن..که فرزندی بهشون بده...
بعد از ۹ سال صاحب فرزندی شدن
شبی خانمه خواب می بینه که سه تا فرزند در کنار هم نشسته و هر سه فرزند خودش است..
اولی مشکل داشت..دومی هم مشکل داشت ولی سومی سالم بود...
ندای از خدا بهش رسید که
این فرزند اولی مال سه اول زندگیت بود ولی من ندادمش تا زندگی تو بهتر باشه....تا سختی زندگیت فقط نداشتن بچه باشه
و دومی مال سه سال دوم زندگیت بود بازم مریض بود و کامل نبود..اینبار هم چون دوست داشتم ندادمش تا تو صبرت بیشتر بشه و به من و اینکه بنده ام را دوست دارم ایمان بیاری...
و سومی که سالم است مال الان شما ست که وقتش رسید و من دادمش ....
چرا خیلی راحت ما خدا را به باد سوال و جواب می گیریم که چرا الان نه فردا...
مگر ما غیر از محبت..لطف..کرم.و بزرگی از خدا چیزی دیگه ای دیدیم
حتما خدا دوست داره...حتما خدا داره با این کار تو را از خیلی چیزا که نباید باشه دور می کنه...
لطف خدا فقط این نیست که هرچی می خوایم بهمون بده...ببین صالح تو در چیست.؟؟.شاید خوبی و مصلحت زندگی تو در بچه نداشتن باشه..یا دیر باردار شدن..
خدا به وسلیه این کار خطری دیگر از زندگی تو دور می کنه...
خدا به وقتش بهت می بخشه شکی نکن....🌹🌹
عزیزم بخدا که از خودش مهربونتر نداریم من خودم اینقد از اطرافیانم ناراحتی دیدم که بخاطر بعضی چیزا دلمو شکستن من با همون دل شکسته با خدا حرف زدم واز ازش کمک خواستم باور کن که فقط خودش بدادم رسیده با دل شکسته وایمان کامل ازش بخواه وبسپار بخودش ایشالله که به مراد دلت برسی
