نه خوب نبود من خیلی اذیت شدم اما به نفعم بود. شده بودم بچه ای که میخواد چاقو دستش بگیره و مادرش ازش چاقو رو میگرفت.
مادرشوهر بدی دارم. خونم نزدیک خونه مادر شوهرم بود و به نام شوهرم نمیزدن از ترس اینکه مبادا ما از اونجا بریم. پول خونه رو شوهرم داده بود. وقتی به نامش زدن به شوهرم یاد میدادن که خونه رو عوض نکنه منو بیاره سمت مادرم با اینکه می تونست. خیلی اذیتمون کردن.
تو این حدود 5 سال ما خونه رو بزرگ تر کردیم اومدیم سمت مادرم که محل بهتری بود. دو سال پیش ماشین خریدیم تمام این مدت من کارشناسی و کارشناسی ارشدمو گرفتم. همسرم رفتارش بهتر شد، تصدیقمم گرفتم.
اگه من اون موقع حامله میشدم هنوز تو همون خونه ی 48متری طبقه سوم بودم بدون ماشین شاید بدون کارشناسی ارشد نه تصدیق، شوهرمم ور دل مادرش منو مدام اذیت میکرد.