این چند روزا خیلی از زندگی خسته شدم نه میخوام زنده باشم نه جرات مردن دارم سال ۹۹ هم کنکور دارم همه دارن میخونن ولی من کارم همش گریه وحسرت خوردنه چون رغبت ندارم کتابامو باز کنم سال اولم که رفتم تجربی هنوز از مدرسه یه ماه هم نگذشته بود اومدم وسط خونه زار میزدم بذارن بر رشته ادبیات که خیلی از تجربی متنفرررم ولی انگار نه انگار چون یکی یدونه هم حتما بایستی تجربی بخونه هیچی نگفتم حالا به زور تحمل میکردم میگفتم که کار خدا تا کنکورم زنده نباشم که همه شاهکارمو ببینن ولی الان واقعا خسته شدم هم از ایندم میترسم هم از این رشته متنفرم دیگه نمیدونم ایندمو چیکار کنم