شاید بشه درس عبرت در راستای تاپیک شوهرم خیلی دهن لقه فک کنم عنوانش این بود
توی روستامون دوتا خانواده خیلی صمیمی بودن در حد خواهر و برادری رفت و امد داشتن و تمام مسائل خصوصیشونو بهم میگفتم حتی مرداشون حرفای مثبت هجده راجب زنای هم بهم دیگه میگفتن
یه روز دوتا زنا میشینن و باهم حرف میزنن ک یکیشون میگه من روی اونجام یه خال دارم زنه هم میره میزاره کف دست شوهرش