ببخشید ولی امشب خودت بی اعصاب بودی انگار. بخاطر مادرت باید خودتو کنترل میکردی.بیشتر مادرتو کوچیک کردی پبش شوهرت که پاشده زدت
بیچاره مامانت☹
حداقل بخاطر مامانت تحمل میکردی چیزی نمیگفتی وقتی شما احترام نگه نمیداری جلوی مامانت شوهرتم به خودش احازه میده اون عکسالعمل و نشون میده
گلم این شوهرو داری دیگه کاش مادرتو نمیاوردی پیش خودت.بیچاره هم حس میکنه اضافس همم میبینه رفتارشوهرتو ناراحت میشه
چرا نمیری روانپزشک قرص اعصاب بخوری؟؟معلومه ظرفیتت پر شده
عزیزم کاش مراعات مامانتو میکردی بنده خدا مهمونه خونت تو ک با شوهرت دیروز اشنا نسدی ک اخلاقش برات تازگی داشته باشه میزاشتی مامانت بره بعد خودتو خالی میکردی بنده خدا مامانت معذب شده حتمافکر میکنه بخاطر اون دعوا کردین
عزیزم حالاتوزوم نکن روی شوهرت منم هیچ کس تو بچه داری کمکم نکردازبس بچم گریه میکردخونسردی خودت را حفظ کن بچه کوچیک همینه تومسولشی بایدمادری کنی
نکن خواهر؛دوستم۳سال بایه مردزندگی میکرد بعدفهمیدمرد زن ودوبچه داره ازدیروز مرده نامردی کردوولش کرد ازدیروزپیشم کارش خنده اس درسته تودلش غم بزرگه ویواشکی گریه میکنه ولی میگه دندون لق بایدکتده میشدچ الان چ چندسال دیگ دوستم ۲۲ اون اقاچندماه دیگ ۳۶میشه ما زنها خیلی مظلومیم بخدا
عزیزم داری میگی مامانت تازه عمل کرده پس چرا جلوش با شوهرت دعواکردی...خوتونو کنترل میکردین وقتی تنهامیشدین بعدباهم حرف میزدین...گناه داره مادرت الان هزارجور فکرپیش خودش میکنه میگه شاید بخاطرمن دعواشون شده...درمورد بچه هم صبورتر باش درست میشه...خودکشی هم راه حل خوبی نیست گناه کبیره است..سعی کن خوش باشی حتی با کمترین چیزها..
تو وضعیت دوست منو داری اینقدر شوهرش طلاق نداد که دوستم عاشق یه پسره شده برو تاپیک آخرم رو بخون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
