سلام این تاپیک رو بخونین نظر بدین بخدا بس فکر کردم خسته شدم
چند وقت پیش برای مصاحبه جایی رفتم یه نفراقا اومد جلو سلام علیک کرد ویکم حرف زد رفت بعد چند دقیقه اومد بازم صحبت کرد اخرش شماره خواست منم تو رو دربایسی شماره دادم بعد مصاحبه اومد صحبت کرد بدون هیچ خجالتی گفت از من خوشش اومده و خواستگاری کرد شماره خونه خواست تا با خانواده صحبت کنه منم ازاشون چندتا سوال کردم وگفتم شهرشون دوره و خیلی معیارا رو ندارن ولی ایشون خیلی اصرار کرد خلاصه صحبت ما تموم شد من رفتم خونه هر پنج دقیقه ده دقیقه زنگ می زدن یا پایام می دادن که من عاشقت شدم و این حرفا من به مادرم موضوع رو گفتم فرداش تماس گرفتن از مادرم اجازه خواستن یه مدت برای اشنایی با من بیرون برن همراه یه بزرگتر مادرم گفت باید با پدر دخترم صحبت کنی به پدرمم اطلاع داد و به اقای خواستگار گفتن برن با پدرم صحبت کنن ایشون قبول نکردن من واقعا نمی تونم همچین مدل عشقی رو باور کنم چون دختر خیلی خیلی زیبای نیستم خیلی عادی هستم و این که ایشون همش میگن از من خوششون اومده ولی با پدرم صحبت نکردن