یکی از دخترای همسن خودم که مامانش هر پولی دستش میاد براش طلا میخره به هیچ وجه نمیذاره دخترش خم به ابرو بیاره
نصف ظاهر منم نداره اما اعتمادبنفسی داره که نگو خونوادش این اعتمادبنفسو بهش دادن
هرکاری که اراده میکنه خونوادش ساپورتش میکنن تا اون کارو شروع کنه ولی من بخاطر چندرغاز باید بدوم و هیچوقتم نرسم
من حتی یه گرم طلا هم واسه خودم ندارم مجبور شدم طلامو بفروشم برای خودم لپ تاپ بخرم
همیشه هم فکر میکردم دختر زشتیم چون هیچوقت خونوادم منو به اوج نرسوندن همیشه تحقیرم کردن و باعث شدن فاقد اعتمادبنفس بار بیام
همیشه دنبال چیزای عالیه اما من همیشه تو حراجیا دنبال لباسم
درضمن اونا هم مثل ما معمولین و پولدار نیستن فقط زندگیشون دخترشونه