درد زایمان

خدا لعنتشون كنه خب همون دفعه اول كه ديدن داره وضعيت اينجوري ميشه چرا برش دادن ديگه عمل ميكردن 

من از عصر سه شنبه دردام پراكنده شروع شد از ٣ صبح چهارشنبه منظم شد و ساعت ٦ دردام شديد شد و نزديك هم

ساعت ٨ صبح رفتم بيمارستان ١٠ هم زايمان كردم

فقط بايد اروم باشي اعتماد به نفس داشته باشي بگي ميتونم

و پياده روي و اسكات حتي توي دردات خيليييي كمك ميكنه

دلیل زایمانمو بالا توضیح دادم عزیزم

اوایلش مثل درد پریودیه ولی وقتی دهانه بیشتر باز میشه اصلا قابل مقایسه با درد پریودی نیست.من انگا  سیخ داغ فرو میکردن پایین کمرم.برای امه یجوری ربطی به دوران پریودت نداره

منم خيلي نخريدم هنوزم پوشك اينا نداره 

بابام شرايطش زياد خوب نبود شوهرمم كمك نكرد دستش خالي بود به نسبت 

انشالله به دل خوشي استفاده كني

كار بسيار خوبي كردي

منم تا سه ماهگي خريد كردم تازه جندتا لباساشو زود كوچيك شد نشد تنش كنم يا يكبار تنش كردم دادم به ي بنده خدايي كه نداشت لباس بخره

از كجا بفهميم درداي اصلي كي شروع ميشه ؟من يه ماهه خرده درد زياد دارم ولي خب دكتر ميگه طبيعيه 

من دیگه آخراش داشتم از شدت درد از هوش میرفتم هیچی یادم نیست فقط دردو حس میکردم از اطرافم غافل بودم که ببینمچه تصمیمی میگیرن

من اصلا خورده درد نداشتم

دقيقا ٤٠ هفته دردام شروع شد

چون قبلش درد نداشتم نميدونم

خیلی دوره سخای داری من چون اصلا درد نداشتم با سرم و امپول فشار دردام از ساعت ۱۲ ظهر شروع شد آخرم نتونستم طبیعی زایمان کنم شیفتشون عوض شد سزارینم کردن تقریبا ساعت ۱ شب بود، من خیلی استرس داشتم بخاطر همینم این بلا سرم اومد، خودتو ریلکس کن و بهش فکر نکن، البته آب طالبی بخور هم درداتو مرتب مبکنه و هم زایمانتو راحت تر، چون بهت فشار میاد با خوردنش