منمه مادرم تاکید میکرد نکنه ی وق. ب بابات بگی باردار شدیا....خجالت میکشیدم...داداشام خرف در آوردن ک شوهرم اول عروسی. امونم نداد سریع....
خیلی خجالت کشیدم. ولی گذشت...وی گل پسر خوشگل الان کنارم خوابیده
یه بار(ماه دومی که اقدام کرده بودیم)داشتیم صحبت میکردیم که همسرم یه قسمت حرف منو درست متوجه نشد و فکر کرد باردارم.چشماش پراشک شد برقم میزد پرسید راست میگی؟
بمیرم که با نه گفتن تمام ذوقش کور شد
التماس دعا دوستان
میشه کمک ام کنید ببینین من بار دارم یا نه؟》 تیر کشیدن واژن علایم بارداری میشع؟؟؟ تاپیک قبلی هامم هس
از خوشحالی زد زیر گریه منو بغل کرد رو هوا چرخم میداد😆😆😆😂😂😂😍😍😍
گفت به کسی نگیااااا
شوکه شد.گفت شوخیشم قشنگ نیست😬مابچه نمیخوایم🙁گفت میریم سقطش میکنیم😠
الان روزی صدبار قربون صدقش میره😞
اولش شوک بود بعد گریه
بعدشم گفت پاشو بریم خونه مامانتینا و مامانمینا خبر بدیم
من عقدم توهمین عقدیم یه بار توهم حاملگی نخواسته رو زدم رنگم پریده بود فشارم افتاده بود پایین...ب شوهرم گفتم فک کنم حامله ام به جای دلداری و اینا نیشش باز شد گفت اسمشو چی بزاریم😐شبشم رفتیم دوتا بی بی چک گرفتیم🤔😂 حالا من هنوز دخترم ها😅
خیییلی عادی فقط یه لبخند زد کثافت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
