برو عزیزم .
فاطمه جان بازم روی اینک دنیایی هم خرج مادر و خواهرش کنه مشکلی نداری چون مرد نیستن ک برن خرج در بیارن اما بزار وقتی میریم خرید فکرت روی من باشه من خودم هرچندوقت یبار برای مامان اینا هدیه میگیرم (ینی این چیزارو بسپار بمن ..بگو بزار من فکر اینچیزا باشم )
ولی برادرش داره کار میکنه بگو باید به قاعده براشون خرج کنی .برای اینک هم مادرت اینا تنها نباشن خونه شونو کنار مادر بگیرن اینجوری توام(ینی شوهرت) از استرست کم میشه .بعدم بگو من ب چشم پاکی تو ایمان دارم .اما واقعا دلم خلوت با شوهرمو میخاد خالی از استرس و فکر و درگیری چیزای متفرقه... اونوقت وقتی من انرژی بگیرم چند برابر اون انرژ وارد فضای خونمون و رابطمون با خانواده هامون میشه (فقط کافیه اعتدال رو رعایت کنی وقتی پیش منی بمن و رابطمون فکر کنی .نه اینک بیای از الان با من جروبحث کنیو بمن استرس بدی ک داداشم بیاد خونه روبروی ما بشینن ..یا از الان بشینی غصه اجاره دادن داداشتو بخوری..یا از الان غصه جهاز رو بخوری ..یا دونفره بریم پارک تو فقط فکر این باشی ک مامانت بفهمه غصه میخوره ..یا اینک اونا حوصلشون سر رفته همه باهم بریم مسافرت ...بگو اینچیزاااست ک زندگیمونو از اعتدال خارج کرده وگرنه من کی ازت خواستم خرجشون نکنی یا مسافرت و پارک نبریمشون؟؟ بگو وقتی منک زنتم دیدم اولویتت نیستم ارامش زندگیمون بهم خورد و حساس شدم .اینم باعث شد از بارداریم خوشحال نباشم ولی خدا میدونه چقد حالم خوبه ک بچه تورو دارم و از خدا میخام ک شبیه تو بشه یه مرد مسئولیت پذیر .
فاطمه جان توام واقعا تلاشتو بکن برای بوجود اوردن ارامش تو زندگیتون .حالا ک میدونی شوهرت درکت میکنه توام باهاش راه بیا و توی خونه وقتی ک با هم اشتی هستین واقعا بهش محبت کن از استرسش کمتر بشه و بهت دلبسته تر بشه عزیز دلم .
با جاریت هم خیلی هم کلام نشو هر حرفی ک زد رو با حالت شوخی و لیخند جواب بده اینجوری نمیترسی ک دعوا هم بشه