ببین درکت میکنم
ترساتو نگرانیاتو
اما با توجه به توضیحاتت حس میکنم چاره ی دیگه ای نیست
مشاور تو خونه ی شما که نیست
تازه قبله این گرونیا بوده صحبتاشون
معلونه خب با زندگی مستقل خیلی از درگیریا کم میشه
من حرفم اینه
چاره ای هست عایا؟
میخوای با شوهرت دعوا کنی سرکوفت بزنی که (دورازجونت البته) خاک بر سر من با این انتخابم
به توام میگن مرد
این زندگیه واسه من درست کردی
با یه عالمه از این حرفا
که بیشتر هولش بدی سمت برادرش و خانوادش
آخرشم مجبور شی بری همونجا زندگی کنی
فقط با این تفاوت که
به جای دادن ذهنیت درست از رفتارای برادرش بهش، فقط از خودت و زندگیتون ذهنیتشو خراب کردی
دیگه آماده ست تا مشکلی پیش بیاد حقا رو به اونا بده
اینجوری خوبه
من میگم از اولش با خوبی و خوشی برو اونجا
اما با شوهرت راجع به دخالتا اتمام حجت کن