تعریف معلم پرورشی ما
یه دختری روز عروسیش میره آرایشگاه و دم دمای اذان ظهر کارش تموم میشه. بعد یهو صدای اذان ظهر ب گوشش میرسه. میره تمااام آرایش هاش رو پاک میکنه. وضو میگیره و نماز میخونه. و از دوباره آرایش میکنه.
آخرشم گفت اون دختر... خودم بودم
از ما ن تنها معلم پرورشی بلکه تموم معلما تا درس نمیخوندیم میگفتن حتما شوهر میخواین
واسه ما میگفت یه دختره مجرد بوده می بینن هی شکمش بزرگ تر میشه بهش شک میکنن و کلی تهمت و.... میبرن دکتر میبینن بچه یه جونوری تو شکمشه انگار تو لباس زیرش تخم گذاشته بودن
آخ که من از اونوقت تا حالا وسواس شدید گرفتم موقع لباس پوشبدن ۱۰بار لباسمو چک میکنم میدونم چرته ولی دیگه عادت کردم
اوتوقت نفخ میکردم یکم شکمم باد میکرد میگفتم حتما تخم یه جونوری تو لباس زیرم بوده و حامله شدم چقد استرس کشیدم به هیچ کسم روم نمی شد بگم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
