واقعا درسته، پسرعموم مرد خیلی آروم و ساکتی بود، زنش پسرعموم و پسرش رو شب از خونه انداخت بیرون و قبلشم از پسرعموم حق طلاق گرفته بود، طلاق گرفت و پول رهن خونه رو واسه خودش برداشت دقیقا ۵ ماه رفت دوراشو زد، خبرش میرسید که با زنهای مختلف سفر و اینا میره با مردها و ...
آخر سرم دید هیچکی از پسرعموم خر تر نیست برگشت گفت پشیمون شدم بیا دوباره رجوع کنیم و پسر عموم خیلی ساده و ارومه قبولش کرد