سلام
وقتی دانشجو بودم تو یه خونه ای مستاجر بودیم خیلی خانواده خوبی بودن یه دختر تقریبا ۱۴ساله داشتن اونموقع یه روز بهمون گفتن با ما بیایبد بریم نمایشگاه هنرهای دستی اونجا چشمم یه گردنبندو گرفت خیلی خوشم اومد خیلی خیلی جنسش مرجان بود ولی چون من دانشجو بودم پولم نرسید بخرم یکی دو هفته گذشت دخترشون در زد گردنبندو آورد برام از خوشحالی انقد جیغ زدم خیلی خیلی دوسش داشتم متاسفانه ازم دزدیدن بعدها یه چیز خیلی شیک و خاص بود ...
پدرم تازه فوت شده بود که عمه خانم عتیقم رفته بود مکه سوغاتی فقط فقط یه بطری کوچولو آب زمزم برامون آورد و گفت بخاطر داداشم که فوت شده اصلا خرید نرفتیم ولی بعد فهمیدیم که واسه بقیه سوغات خوب آورده
رفته بودیم خونه ی یکی از اقوام همسرم، بهم لباس زیر عیدی داد. 😊
تولد هفت سالگيم بود صاب خونمون واسه مامانم ظرف ميوه خوري کادو اورده بود😑😑😑😑هيچوقت نميبخشمش
یادمه دوران ابتدایی یه دوستی داشتم گفتمش تولدمه یه کتاب داستان واسم اورد،هر روز با خودم میبردم مدرسه.اونهم فکر کنم عصبی شد از اینکارم ازم گرفتش😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
چرا قیمت رو نکنه حالا ؟!
بی ربط یاد یه خاطره افتادم .
بنده خدا میگفت برا پاتختیش پتو آورده بودن . اینم از کاورش در نیاورده بوده. بعد مدتها مهمون راه دور اومده . پتو رو باز کرده یهو از توش کاغذ افتاده : هدیه به زلزله زدگان کرمانشاه!
جوراب سوارخ مامانم کادو دادم ب عمم😓
هیچ وقت کسی ب من کادو نداد.
خواهر شوهر به درد نخورم رفته بود اصفهان واسم یه دونه خودکار ۵۰۰ تومنی آورده بود خودم خجالت کشیدم به خانوادم نشون بدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
