النگووومو شوهرم شكست با طلاهاي ديگم برد فروخت براي رهن خونه كه پارسال شصت ميليون بود امسال كرده صد و پنجاه
هر جا هم رفتيم همين حدود بود
كلي گريه كردم وقتي داشت النگوم رو ميشكوند
بعد شكسته اش رو داده بهم ميگه بيا نميبرم اصلا چرا اينطوري ميكني رفت بعد خودم تاكسي گرفتم رفتم بهش دادم
ميگه تا اخر تابستون برات ميخرم ولي عمرا بتونه
هييييييي دلم گرفته
😔