دوست بودیم تولدم بود بعد صبح زود دیدم برام یه فیلم فرستاده. رفتم نگاه کردم دیدم رفته توی پارک و توی فیلم همممه حرفای دلشو زده بعدم گفت اماده باش میام دنبالت بعد منو برد چادگون کلیییی برام کادو خریده بود. از صبح زود رفتیم تاااا عصر. خیلی روز خوبی بود خیییلی خوش گذشت
خواب بودم یهو دیدم یه چی رو پام وول میخوره بیدار شدم دیدم داره کف پامو کرم میزنه آخه ترک خورده بود خودم حوصله م نمیگرفت کرم بزنم خلاصه چند شب تو خواب برام کرم زد و خوب شدم دیگه