عروس عمه ام فوق العاده حاضر جوابه پریروز مراسمِ ترحیم یکی از اقواممون بود بعد بابام داشته صحبت میکرده با مامانم و عمه امو و پسرعمه ام و یکی از عموهام این دختره هم اونجا بوده بعد بابام میگفت که من کلا موقع حوادث و اتفاقات ناگهانی کاملا خونسردم و خونسردیمو حفظ میکنم مثلا یه بار تصادف کردم خوتسرد بودم و این حرفها بعد یدفعه این دختره پریده وسط حرف بابام تو جمع اینطوری میگه خیلی ببخشید دایی جون اومدم توصحبتت ولی این فقط خصلت شما نیست شما همتون خونوادگی خونسردین همه تون همینطوری هستین....
یه بار هم مامانم دیده بود تو همون مراسم ترحیم که به پسرعمه ام با عصبانیت میگفت مگه نگفتم حمید و زنش اومدن دستمو بگیر...برادرشوهرش و جاریشو میگفت...